به گزارش مشرق، مسعود علوی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:این روزها فضای مجازی و روزنامه های زنجیره ای پر از ناز و عشوه اصلاح طلبان در مورد عدم توجه به دیدگاه های آنها در شکل گیری کابینه دوازدهم است که هر از چندی به گوش می رسد. آنها به بهانه نقد درون گفتمانی، حرف هایی می زنند که بیرون از سقف نشست هایشان است. حرف و حدیث به تیتر و سوتیتر و مقالات روزنامه هایشان راه یافته است. زیباکلام در مذمت رأی اعتماد مجلس به کابینه می گوید: «عملکرد فراکسیون امید، ناامید کننده است.» محمود صادقی می گوید: «یک جریان مرموز می خواهد مسئولیت کاستی های کابینه را به عهده فراکسیون امید و اصلاح طلبان بیندازد. هوشیار باشیم، هدف نهایی، زدن خاتمی است.» سومی می گوید: «مسئولیت عملکرد دولت و عمل به وعده ها متوجه روحانی است. اصلاح طلبان نقشی در کابینه ندارند.»
این نوع حرف زدن که بیشتر به جرزنی سیاسی شبیه است چه اهدافی را دنبال می کند؟ جریان مرموز چیست؟ مسئولیت کابینه با کیست؟ اصلاح طلبان تا آنجا که می توانستند طی چهار سال گذشته از دولت اعتدال استفاده کردند و نیروهای خود را در کلیدی ترین مناصب جا دادند و اکنون هم همان جا ها مستقر هستند. آنها در «غنیمت طلبی» سنگ تمام گذاشتند. حالا با مصادره حسنات حضور در دولت و مجلس نمی خواهند سیئات آن را بپذیرند. آنها نیک می دانند که در «بی برنامگی» و «ناکارآمدی» دولت نقش اصلی را ایفا می کنند اما نمی خواهند هزینه آن را بپردازند. آنچه از این حرف ها استشمام می شود این است که با بی پروایی برای کسب سهم بیشتر، با رفقا و شرکای خود دست به یقه شدند.
سخنان سعید حجاریان در این باره هم خیلی جالب است. او می گوید: «کفگیر روحانی به ته دیگ خورده است. واقعیت این است که همه با هم کنار آمدند، وزرا با نمایندگان، رئیس مجلس با رئیس جمهور و بالأخره دولت با مجلس.» قاعدتاً آقای حجاریان باید از این رخداد، خشنود باشد، اما نیست. چرا باید دولت و مجلس با هم در مورد کابینه به توافق نرسند؟ مگر نان اصلاح طلبان در دعوای دولت و مجلس، وزرا و نمایندگان است؟ مگر او در ایام انتخابات مجلس نگفت؛ «انتخابات، رقابت بین برجامیان و نابرجامیان است»؟! حالا چه شده است برجامیان با برجامیان در دولت و مجلس باید رو در روی هم قرار گیرند؟ این رویارویی چه نفعی برای اصلاح طلبان دارد؟ با این کار چه چیزی را می خواهند پنهان کنند؟ «غنیمت طلبی» اصلاح طلبان را یا «بی برنامگی و ناکارآمدی» خودشان را؟ کدام یک را؟
حجاریان که قبلاً در مورد یکی از توفیقات دولت و روحانی گفته بود: «روحانی با گفتمان اعتدال دنبال نرمال کردن قدرت است»، حالا چرا از این نرمالیزاسیون و عادی سازی ناراحت است؟ اصلاح طلبان به چه اصل و اصولی پایبند هستند؟ این اصول گریزی از کجا نشأت می گیرد؟ چرا آنها همواره بر طبل تمامیت خواهی می کوبند تا جایی که حتی حقوق شرکای خود (برجامیان) را نادیده می گیرند؟ محصول این اصول گریزی، فتنه 18 تیر 78 بود. محصول این تمامیت خواهی و غنیمت طلبی، فتنه 88 بود که اقتدار و امنیت کشور را به مخاطره انداخت. چرا باید حرفی بزنند که گویی می خواهند همان مسیر گذشته را طی کنند؟
هر وقت اصلاح طلبان کم و کسری در مناقشات سیاسی با شرکای خود پیدا می کنند، موضوع حصر را در دستور کار خود قرار می دهند. حصر شده یک ابزار سیاسی برای بالانس قدرت و حضور آنها در شیرین ترین معاملات سیاسی! این رویکرد، جوانمردانه و صادقانه نیست، منفعت طلبانه است. این حقیقت چیزی نیست که از چشم مردم و حتی اصلاح طلبانی که ممشای صحیح سیاسی دارند، پنهان بماند.